سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

دو چهره در مصر

ثمره اتصال و انفصال

ثمره توجه به حقیقت مهرورزى و ایجاد و ابراز مهر و محبت ، اتصال به حضرت محبوب و تبدیل جان انسان به دریایى از فضیلت و معرفت و ایمان و آگاهى و رسیدن به سعادت و خوشبختى و نتیجه بى‏توجهى نسبت به آن جهل و نادانى و فسق و فجور و ظلم و کینه و ضلالت و گمراهى خواهد بود .

تاریخ شاهد چهره‏هاى مختلفى بوده است که با اتصال به منبع مهر و محبت ، محبوب و سعادتمند و با جدایى از این سرچشمه فیض مغضوب و شقاوتمند شده‏اند ، حال جایگاه هر یک از افراد نسبت موقعیت دنیایى آن‏ها چه در جایگاه حکومت و سلطنت و یا علم و دانش و یا مال و ثروت و یا . . . متفاوت است که به هر یک از دو چهره اشاره‏اى مى‏شود مسلماً این سعادت و شقاوت ریشه‏اى جز در مهرورزى و محبت به معنى جامع و کامل خود نخواهد داشت .

دو چهره در مصر

قرآن مجید از دو حاکم که هر یک روزگارى در کشور مصر حکومت مى‏کردند سخن مى‏گوید ، سخنى عبرت‏آموز و سراسر پند و موعظه ، حاکمى که دریایى از معرفت و بصیرت و محبّت و کرامت و ایمان و فضیلت و صدق و حقیقت بود و حاکمى که بیابانى از نادانى ، جهالت ، مستى و غرور ، فساد و فجور ، خودبینى و کبر ، گناه و معصیت بود .

یکى نسبت به مردم دلسوز و مهرورز و حلال مشکلات و آن دیگر نسبت به مردم منبعى از خشم و کینه و ایجاد کننده تنگنا و مضیقه در میان اهل کشور بود .

تفاوت این دو حاکم در قرب و دورى از حق و فاصله داشتن و نداشتن با خدا بود .

حاکم با فضیلت و مهرورز و درستکار ، یوسف علیه السلام بود که قرآن مجید از وجود مبارکش تعبیر به صدیق ، برگزیده حق ، مخلَص ، حفیظ ، علیم و کریم مى‏کند و حاکم بى‏فضیلت و کینه‏ورز ، فرعون بود که قرآن مجید از او تعبیر به خودبین ، خودپرست ، قاتل ، مفسد ، ظالم ، و تفرقه‏انداز مى‏نماید .

یوسف ، پیش از فرعون در کاخ مصر بر صندلى حکومت قرار گرفت ولى چون با حق فاصله نداشت و بنده‏اى مقرب بود ، براى مردم منبعى از کرامت و سودمندى و منفعت و برکت رخ نمود و فرعون پس از یوسف علیه السلام در همان کاخ و در همان کشور بر صندلى حکومت نشست ولى چون با حق فاصله داشت و مردى سرکش و عصیان‏گر و طاغىو یاغى بود ، براى مردم منبعى از شر و زیان و خسارت و مشکل ساز رخ نمود .

حاکمان دوره‏هاى تاریخ تا این زمان به همین صورت دو چهره بى‏فاصله از حق و با فاصله از حق بودند ، هرگاه بنده‏اى مقرب به حق حاکم مردم مى‏شد ، دنیا و آخرت مردم آباد بود و هرگاه چهره‏اى ناسپاس و دور از حق بر مردم حاکم مى‏گشت ، مردم بویژه اهل ایمان در همه امور دچار مضیقه و تنگنا مى‏شدند .

تفاوت این دو چهره را واضح و روشن در تفاوت ریشه‏اى حکومت‏هایشان باید دید ؛ تفاوت این دو چهره ، تفاوت میان نور و ظلمت و حق و باطل و صدق و فسق است .

شما یوسف علیه السلام را نمونه اعلاى حق در امر حکومت به حساب آرید و فرعون را نمونه کم نظیر باطل در امر حکومت بشمارید و حاکمان تاریخ را در فاصله نداشتن از حق و فاصله داشتن از خدا با این دو حاکم بسنجید .

 

فرهنگ مهرورزی
تالیف: استاد حسین انصاریان
http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=98&catid=6